چند روز پیش بود که خودمان را چپاندیم قاطی سیاسیون و فعالان مدنی استان اردبیل و به دیدار خاتمی رفتیم. دیدار در یک اتاق شصت هفتاد متری انجام می‌شد و بیشتر از صد نفر به صورت mp3 داخل اتاق نشسته بودند. خاتمی گفت که آمده تا آبرویش را که تنها سرمایه‌اش است خرج مردم و نظام کند. و اعتراف کرد وقتی می‌دیده قیمت نفت تا ۱۵۰ دلار رسیده حرص می‌خورده که از این درآمد هنگفت درست استفاده نمی‌شود. او البته اشاره نکرد که آیا در آن زمان فحشی هم نثار شانس چیزش می‌کرده یا نه! خاتمی گفت که کشور در این چهار سال پیچیده توی یک جاده فرعی خاکی و زمان می‌خواهد تا کشور را به وضعیت دوران ماقبل احمدی‌نژاد برگرداند. سید پیرتر شده بود.

پی‌نوشت:
۱. من کمی پس‌فاز ذاتی دارم و به طور معمول دیر می‌نویسم. این وضعیت وقتی مسافرت باشم تشدید می‌شود. بنابراین ایرادتان در مورد زمان دیدار و تاخیر در نوشتن‌اش کاملاْ وارد است.
۲. راستی یادش به خیر؛ خاتمی! یک زمانی این نامه را برایش نوشته بودم و کلی رفیق بودیم.
۳. گزارش کامل این دیدار و حرف‌های خاتمی را اینجا بخوانید.
۴. بازگشت به جمله آخر بند ۲؛ هنوز هم هستیم البته!
۵. این سایت free2upload چه مرگش شده که همه عکس‌های مارو پرونده؟